گستره ای از آرامش

گستره ای از آرامش

سینا، پسر کویر، همچون ستاره سرخ کویر می درخشد
گستره ای از آرامش

گستره ای از آرامش

سینا، پسر کویر، همچون ستاره سرخ کویر می درخشد

کلکسیون بی بی فیس ها مثلا

از من  بارها و بارها خواسته شده که یه عده بچه رو رسوا  کنم که در فضای وبلاگ ها براحتی در حال هرزگی هستند.  من به چند دلیل از اینکار تاکنون خودداری می کردم 

اول اینکه رفتار این افراد اونقدری خطرناک نیست که  رفتار افراد دو رو و متظاهری مثل قندک میرزا ، مهرانه ، مامیترا و معلم  خطر دارد .

چند تا جغله هستند که به اقتضای سن شون در این فضا می چرند و بیشتر هم موس موس می کند و تمرین هرزگی 

 و  اینکه چرا در این فضا هستند و ساعات زیادی رو درین وبلاگ ها  سپری می کنند ؟ جوابش ساده است

این افراد برا پیدا کردن دوست در دنیای واقعی مشکل دارند و غالب این افراد از ریخت و قیافه درستی  هم برخوردار نیستند بنابراین در فضای مجازی با ساختن  شخصیت مجازی و دروغین برا خودشون، پشت نقاب و عروسکی که از خودشون می سازند پنهان می شن و بسته به طرف مقابل رنگ می گیرند و بقولی مثل آقتاب پرستند

براشون مهم نیست که طرف  مقابل کی هست ؟چند سالشونه ؟ متاهل هست یا مجرد؟ تحصیلاتش چقدر هست؟ این افراد  فقط  می چرند مثل گله گوسفندی در چراگاه.

این موارد و بیشتر از این اصلا براشون مهم نیستند مهمترین چیزی که براشون مهمه اینه که مورد توجه قرار بگیرند و برا جلب توجه هر کاری می کنند .

و نمی دونند که چه خطرات بالقوه ای اینا رو تهدید می کنه که خودتون کم و بیش باهاش آشنایید و همه اینا بلا استثنا مورد سواستفاده  هم قرار می گیرند.

 و این نابلدی و بی تجربه گی باعث میشه  که  این جغله ها هر روز با یکی گرم بگیرند و گاهی همزمان در آغوش خیال چندین نفر باشند.

البته این بلا دامن بزرگتر ها رو هم گرفته و تعدادشون کم نیست و چه بسا که زندگی هاشون رو هم خراب کردند که در پست ها قبل قریب ده تا شون رو رسوا کردم.

درین پست منظورم فقط با جغله هاست  جغله هایی مثل اشکان، نیما، امین و  البته آخر سر هم به  خر پیری بنام کامران خواهم پرداخت و کمی هم قندک.

اشکان:

وقتی  وارد وبلاگش میشی چند تا  تضاد رو می بینی اول از همه اینه که  خودش رو بی بی فیس معرفی می کنه البته  24 ساله 

خب تا اینجا ایرادی نداره


عکس های وبلاگش هم همه بچه خوشگلند و جناب اشکان  از سایت هایی مثل https://sk.pinterest.com این عکس ها  رو کپی و در وبلاگش قرار میده اولین تعارض اینجاست که یکسری از این عکس ها  متعلق به بچه بلوند های مفعول هست که   درین وبلاگ به نمایش در اومدند و با سرچ آمار صاحب عکس کاملا مشخص میشه و سوال اول اینجا پیش میاد آیا اشکان  هم مفعول( بچه خوشگل) یا همون catamite هست؟ اگه اینطور هست رفتن و لاسیدنش با دخترا چه سودی براش داره ؟

آخه همه خوانندگان وبلاگش دختر هستند و این با اون عکسا در تضاد هست. البته اینکه خوانندگانش همه دختر باشند ایرادی نداره چون نیاز جنسی دو طرف است و دختر ها هم دل دارند

نکته دیگه ایی که در بدو  ورود به وبلاگش می بینیم عکس جوانکی هست که ایشون هم لنگا رو داده بالا و همون مفهوم رو می رسونه 

حال سوال اینجاست جناب اشکان شما که در پروفایل نوشتید مادر گرامی تون  استاد دانشکاه حقوق هستند 


آیا ایشون شازده پسرش رو طوری تربیت کرده که کسی اومد خونه لنگا رو بالا بده 


زشته بچه  خوشگل خودت رو جمع کن

 چناب اشکان یاد بگیر بیرون از فضای مجازی با خود واقعی نه  خیالیت دنبال شریک جنسی و یا دوست دختر بگردی نه در مجازی چون ممکنه خاکی بزنی 



این کامنت اثبات ادعای من مبنی بر موس موس کردن در وبلاگ دخترا  برا تور کردنشون  هست  که البته به خاکی زده و اگر در خانه کس هست یک حرف بس است

و البته حق هم داری وهم  و خیال می گیردت و فکر می کنی خیلی مغرور  و جذابی

اما بقول گیلانی های عزیز، خوشگل پسر اینجا تی وقته هدر نده

برو پیش مشاور تا روی اعتماد به نفست کار کنه و البته روی ادبت  هم.

اگه خدای نکرده کارگر من بودی و وسط کارگاه با همچین صحنه ای روبرو می شدم با شلاق زیبای دو جفت جوراب نوازشت می کردم

جناب اشکان اینو جدی می گم و قصدم خدای نکرده توهین نیست 

با مشاور صحبت کن و  ساعت ها  انرژیت رو اینجا هدر نده و  بهت تبریک می گم خط قرمز کسی شدی که هر روز خط قرمزش رو عوض می کنه و خط قرمز قبلی اش نیما بود.


و اما بریم سراغ جناب نیما 

جناب  نیما تو به هرزگیت ادامه بده بقول رفیق سی  ساله ات  که زمانی بی بی فیس مطلوب  اون بودی که حالا جناب اشکان جای شما رو گرفته 

تو در کثافت غرق شدی و امیدی به بهبودیت نیست

و همین   عدم اعتماد به نفس کار دستت داد.

هم بی پولی و هم هوس و نیاز جنسی،  اونی میشه که درین سن جاده خاکی بری و متاسفانه  سوزاک بگیری و تبخال تناسلی

چقدر بهت هشدار دادم که با هرزه ها نگرد بیمار می شی  گوش نکردی.

متاسفانه با هر دوی این بیماری  تا آخر عمرت در گیری و اینکارا هم فایده نداره و خود شریک جنسی ات  تو رو اوت آف سرویس کرد و این التماس ها و تهدید ها فایده ای نداره



شاید ترحمی بهت کنه و نازت رو بکشه اما سه نکته اینحا هست که نشون میده حسابی سر کاری

اول اینکه دیگه خط قرمز دلبرت نیستی و جناب اشکان جات رو گرفته 

دوم اینکه خانم بازی اونم با فرد متبحر و با تجربه پول خوبی هم می خواد تو که گیر پول تو حیبی ات هستی تو رو چه به این غلط ها

سوم بخاطر مشکلات جنسی که پیدا کردی بیکباره حذف شدی پس ره خویش گیر و برو لالا کن خوشگل پسر 

و فکر نکن بخاطر مهسا خانم کنار گذاشته شدی. که مهسا هم وقتی فهمید بیماری از ترس در رفت


به به رسیدم به ناکام ناکام زاده جناب امین 

امین کسی  هست که عاشق زن متاهل متعهد و مومن میشه اما با تو دهنی سرجای خودش می نشینه و میره با متاهلی که اینکاره هست و هرزه متاسفانه  و الکی فریاد می زنه من متعهدم و سینا اومد ازم عکس خواست ندادم چون به شوهرم متعهد بودم و ....

اما جناب امین تو  از شریک جنسی ات خوشت نیومد و پسش زدی چرا راه دور رو بهونه کردی؟ ای بی وجدان

شریک جنسی ات که زنی تاهل و متعهد هست و منو تا شمال کشوند  گناه داره ها 




خوشم میاد پیچوندن رو خوب بلدی 

این  نتیجه همون عشق های آب دوغ خیاری هست که براحتی معشوقه خط می خوره چون بعد از کامروایی یادت میافته که این اونقدری نمی ارزه که این همه بابتش هزینه کنی

 دل از اون بنده خدا که زنی متعهد هست بکن و این بینوا غیر متعهد رو هم نچزون گناه داره 



خاک بر سرتون که حرمت مردونگی تون رو مفت از دست دادید.


و نوبتی هم باشه نوبت گراز کثیفی هست که در مزارع خور خور می کنه و گند می زنه و چندین وبلاگ داره و خدا پدر و مادرش رو لعنت کنه 

بله سخن از هرزه عوضی است جناب خسرو فیضی 

که قبلا نام چند وبلاگش رو لو دادم و اینبار با نام وبلاگی "کامران" قد علم کرده و دنبال هرزگی های بی پایانش هست و خدا لعنتش کنه


یعنی دقیقا بعد از وبلاگی  با نام وبلاگی :"امیر نادری" این وبلاگ رو تاسیس کرد.


اگه دقت بفرمایید در اردیبهشت 1401 وقتی وبلاگ "nadr2500.blogfa.com "  رو لو دادم در خرداد وبلاگ "kamran1356.blogfa.com"   رو می زنه 

, و چرا درین پست اسم نحس این مردک رو آوردم؟ چون با نام "کامران" ادای بی بی فیس ها رو در میاره


خدا لعنتت کنه خسرو فیضی که در بی شرفی و عوضی بودن مثل  قندک میرزا نمونه زمانه است


و قندک بدبخت اینقدر بال بال نزن که آبروت رفت 

تو خودت آبروی خودت رو بردی و ضمنا تو با نام های جناب خان، عالی جناب خاکستری، من  ، ححت  بارها و بارها کامنت دادی ای عوضی

اونوقت به من تهمت می زنی که با نامهای دیگری به خودم یا دیگران کامنت می دم ؟

خاک برسرت بی حیای دروغگو


یکی از مهمترین دلایل گرایش جناب امین سعادت یا همون قندک میرزا به هرزگی بی  شخصیت بودن و سواد کمش در برابر سرکار خانم فهیمه رحیم طایفه است 

توجه بفرمایید



بله تحصیلات دیپلم این مردک ابله  در برابر تحصیلات عالیه سرکار خانم رحیم طایفه یعنی کارشناسی ارشد اصلا به چشم نمی اد.


از نحوه نوشتن پروفایل های مذکور هم می تونید به بی سوادی  و ابله بودن قندک میرزا و فرهیختگی و بزرگی سرکار خانم رحیم طایفه پی ببریم


بله وقتی می گن هم شان و هم کفو باشید یعنی این

الان عدم هم شانی این دو باعث تلخی روابطشون شده چون اون مردک بی سواد نمی فهمه باید متعهد بود نه اینکه حسین واویلا راه بندازی که آبروی من رو حضرت سالار و سرورم سینای عزیز برد

بزمچه تو خودت باعث این بی آبروییت شدی نه من 

من فقط آنچه در وبلاگت و گوشیت بود رو عیان کردم همین

و اینک بهار

و اینک بهار رسید 

خدا رو شکر که توفیق دیدار خانه اش را نصیبم کرد از اشتیاق قبل این دیدار هر چه بگویم کم گفتم و از تشنگی دیدار مجدد هر چه بنویسم کم است.

خدایا دیدار خانه ات را نصیب هر مشتاق بگردان ( الهی آمین )

روزهای آخر دیدار حرم رسول الله صلوات الله علیه چقدر زود می گذرد انگار همین دیروز بود به دیدار احد رفتم و در کنار بقیع عطر و بوی غربت خوبان بقیع  مشامم را آزار می داد. 

در ادامه رسواگری ها اینبار قصد بر انداختن تشت دیگری از بام رو داشتم اما لن ترانی های پیرمرد هرزه و معلوم الحال یعنی جناب امین سعادت معروف به قندک میرزا، قرعه  رو باز به نام خودش اندخت هم او که به التماس افتاد  بودکه دیگه ازش نگم و ننویسم  اما بعد از حذف وبلاگ قبلی هرزه ها شادمانی کردند و حتی قندک ذوق مرگ شد باز چیزی نگفتم اما الان بخاطر ناله های پیاپی این پیرمرد نیاز هست که چند خط  رو  جهت یاد آوری بنویسم  که اگر باز زبون درازی کرد پست بعدی رو هم به این انتر السادت اختصاص بدم اما با موارد جدید هرزگی هاش.

پیرمرد ابله و احمقی که با رفتارش صدای خانم فهیمه رحیم طایفه همسر بزرگوارش رو هم در آورده

به کامنت زیر دقت کنید:



زنی که بصراحت نوشته همسر داری یکی از چندین مشغله روزانه اش است  و قندک بیکار تنها مشغله اش لاسیدن با نامحرم و توجه نکردن به همسر

 قندک میرزا  بجای اینکه به همسرش برسه و یا فکر آخرتش باشه در حال لاسیدن با زنان و دخترانی هست که این بانو اسم برده و یا  نوشتن خزعبلات برای من!


در بین اسامی فوق نام افراد جالبی می درخشه مهرانه ، نگار و نفس که پست بعد به نگار و نفس خواهم پرداخت

یادتون میاد زمانی که من هرزگی مهرانه رو فریاد زدم عده ای گفتند نه اینجوری نیست و حالا همسر این یایو هم شاهدی بر مدارک قبلی ام  شد مهرانه مثل سگ ماده ای هست که سگ های نری مثل قندک ، روستا نشین ، مامیترا، بابک ، مجید وفا و چند نفر دیگه که  در پست بعدی به آن خواهم پرداخت در حال سرویس دادن هست و یادتون باشه که مهرانه مادر دو فرزند  و بالغ 40 سال سن داره عفریته ای که با نام شهدا ارتزاق می کنه و مثل هرزه های دیگه مثل روستانشین دم از شهدا می زنه 

روستا نشین از هم آغوشی با خرهای آبادیش پرده برداشت و با ذوق از دهنش پرید و مجید وفا که با داشت دختری دانشجوی در پی لاسیدن با زن هاست

خجالت بکشید ای آشغال های عوضی

و خدا توفیق داد در عرفه ، رمی جمرات ، بعد از طواف و در حرم رسول خدا صلوات اله علیه و بقیع همه هرزه ها رو لعن کردم و بعضی هاشون رو ویژه

و تنها کسی که  لحظه لعن در رمی جمرات با اومدن نامش مکث کردم و در عوض بجای لعن، دعاش کردم و از خدا آرزوی زندگی سالم و درجه یکی رو براش خواستار شدم

سرکار خانم ذی شعور دلآرام بود فردی که شایسته زندگی درجه یک هست  و از بد روزگار در مسیر اشتباه جای گرفته و اگر هریک از هرزهایی که نام بردم جای ایشون بودند ویرانه ای می شدند غیر قابل تصور 

چرا که مهرانه با داشتن دو بچه و تحصیلات حوزوی و علم به اینکه زنا چیست زنا می کند وای به روزی که که فرد عامی بود

و جنابان مدعی مثل مامیترا، علی بحرودی معروف به روستانشین تحصیلات حوزوی و اسلامی دارند


ببینید و قضاوت کنید  عکس های معشوقه 35 ساله قندک میرزا یعنی نیلوفر ...   و خانم فهمیه رحیم طایفه و خدایش باید بصورت این مردک تف انداخت که چطور روش شد که با داشتن همسری به این خانمی و زیبایی دنبال هوسرانی بره و فریاد  تنهاییش گوش جهان رو کر کرده که آهای ننه من زن می خوام



خانم فهمیه رحیم طایفه (کنار دیوار)  که متاسفانه قندک  عنوان همسری این بانوی زیبا و فرهیخته رو یدک می کشه  قریب 60 سالشون هست  و نیلوفر 35 سال

ایکاش نیلوفر 35 ساله از نظر ظاهر لعبتی  بود و بر همسر 60 ساله قندک برتری داشت  تا بگیم می ارزید

خاک بر سرت قندک 

جوونی هات سلیقه ات بهتر بود الحق که راست می گن هر چه انگور خوشمزه و ناب هست نصیب شغاله. حیف زن به این خوبی نبود نصیب توی شغال شد؟

جهت یادآوری و سر عقل اومدن جناب قندک میرزا ، چت ایشان  و سرکار خانم نیلوفر ...  رو بار دیگه با هم مرور می کنیم:



چه از هم دلبری هم می کنند 



 خب نیلوفر بوزینه تو پات رو گذاشتی توی زندگی این زن، اونوقت می خوای از روحیات اون بدونی ؟ 

ادای کارشناس مشاور خانواده رو در میاری؟

عشقم ؟؟؟؟

قندک بی نوا از خاطرات خیالی جبهاتت بنویس

پیرمرد پیزوری تو ساعت 11:30 دقیقه شب باید کپه مرگت رو بذاری یا با عیال زیبا و  چشم انتظارت حرف بزنی  و عشق بازی کنی البت  اگه جون داری نه اینکه با زن دیگه ای چت کنی. اونم زنی که ارزش کلفتی فهمیه خانم رو هم نداره 

بوزینه ابله ای قندک که شبیه مارمولک شدی تو حتی نمی تونی جواب زنت رو بدی  بعد دنبال عشق  جدید هستی؟

هر چند این عشقم عشقم گفتن هات هم پشم بود و الا بعد رسوایی من، نیلوفر بدبخت رو  لیچار بارش نمی کردی و اینقدر فحشش نمی دادی؟

راستی پیرمرد پیزوری که دم از عشق می زنی 

عشق یعنی این؟

این بود اون عشق که  بهش می گفتی  من برات میمیرم


سید رو خوب اومدی نیلوفر خانم ، چون یکی از معانی سید بز پیر هست

ای جاااااااان نفس جونم تو عزیز دلم  (تصور کنید  شبیه لحظه ی نگاه چلپاسه به سوسک هست)



قندک یه چیزی رو حیفم اومد بهت نگم این قصه خواستگار نیلوفر، فقط یه تخیل دخترانه است همین عبارات رو برا سروش مزرعه هم گفته بود و سروش وقتی فهمید داره آویزون میشه بهش گفت که همسر داره 


و دقت بفرمایید هوس این مردک یعنی قندک میرزا رو که قربون صدقه چیز خانم دیگه ای می ره و از فرسنگ ها راه دور چیزش رو می بوسه


بدبخت مرحوم ! آره مرحوم بهت بگم بهتره که خودت هم بدت نمی اد اینو بگی چون محروم از بوسیدن چیز شدی

خاک بر سرت که نه جوونی کردن بلد بودی نه پیری کردن بلدی و ناز کشیدن هم بلد نیستی که فهیمه خانم بهت بگه :" هر کسی محرم دلدار نیست"

چی میشد مثل سرور و سالارت سینا خان، در جوانی لعبتی 16 ساله داشتی تا سر پیری دنبال چیزها موس موس نکنی آخه جون هم نداری پیزوری که دنبال عشق جدیدی

و ای پیرمرد ابله دوله پیزوری که در قسمتی از آخرین پستت افاضه فرمودی:



مخاطبین ساده اندیش نیستند  این تویی که فکر می کنی خیلی زرنگی

این چت ها رو تو رو با کسی که بهش می گفتی عمو و اونم می گفت عمو جان داشتی 

تو که عقلت سر جاش هست  به من بگو،  این نوشته ها که چت های خودت هست که  از گوشی موبایلتون برداشتم حرف های واهی هست؟

یادته به نیلوفر گفتی حاشا کنه و اون نتونست حاشا کنه  چون سرور و سالارتون نذاشت  و نیلوفر عقلی کرد و پست عذر خواهی گذاشت می خوای اونا رو هم پست کنم؟

عاشقا رو باش

نیلوفر هم دو تا دوتا عاشق میشده هم عاشق قندک و هم عاشق روستانشین( اونوقت این مومنه و حافظ قرآن بود و روستا نشین هم ارشد فقه و اصول بود)

آره شما دو تا گوساله ابله  با یه دختر احمق هم زمان عشق بازی می کردید (اینه که میگم شما آبروی اسلام رو هم بردید اونوقت روستانشین زورش اومده بود که زن شهیدی حقوق شوهرش رو می گیره و سر خاک شهید هم نمیره 

و خودش با نیلوفر و مهرانه و زهرا گلی و مریم عشق بازی می کرد در حالیکه خودش متاهل بود و مهرانه و زهرا گلی  و مریم  هم متاهل

رفتی به روستانشین پناه بردی و اونم دلداریت داد و بعد یهو  تحویلت نگرفت که التماسش می کردی اونم واست قپی می اومد که آره عمو تقصیر خودت بود

 و من رسواش کردم که دیگه لال شد  و رفت وبلاگ دیگه زد  و اونجا هم مچش رو با زهرا گلی گرفتم  که  بعد اون کلا گورش رو گم کرد و این همونی بود که واست نطق می کرد :" عمو جان  حسابش نکن  "

اما همین سینا دهن هر دوی شما بچه پر روهای دو کیفه رو دو بانده آسفالت کرد


جناب امین سعادت برو مطالعه کن مطالعه سختت هست قبل از لن ترانی کردن می تونی یه نگاه به فرهنگ لغت بندازی

در فرهنگ لغت من در باره معنی لن ترانی نوشته:"امین سعادت ای بز پیر برو کشکت رو بساب"


و بز پیر که معشوقه ات نیلوفر بهت می گفت سید 

اون روباه  مکار منظور بز پیر بود

دیگه خفه شو پیری فکر نمی کردی اینا رو داشته باشم

فکر می کردی با حذف وبلاگ قبلی ام همه اینا پرید نه ابله دوله پیزوری اینا و بیشتر از اینا هست گفتم بهت کاری می کنم که بری بنز سوار شی اونم روز غدیر

و در پایان عید زیبای غدیر بر همه مسلمانان واقعی مبارک (منافق مسلمون نما هم بره گم شه مثل همین هرزه ها که به اسلافشون یعنی شمر و ابن ملجم رفتند)




لبیک اللهم لبیک


امروز عصر

ادامه پس از بازگشت


مامیترای هرزه و ترسو

با این پست کرک و پر جناب احمد  خان بابایی یا همون مامیترا برا همیشه  خواهد ریخت.

در عکس زیر ملاحظه می کنید جناب مامیترای خانم باز  و آشغال برا بانویی بنام فاطمه با  نام وبلاگی کاسین جشن تولدت مجازی می گیره البته این جشن جهت دون پاشی بوده و به غوغای جشن تولد مریم شیرین ناز فاحشه یا همون بلورین ساغر دل نمی رسه 


جالب جواب این بانوی بزرگوار هست فقط یه تشکر ساده  کرده و مثل مریم شیرین ناز از ذوق زدگی خودش رو حلق آویز نمی کنه



چه جواب ساده و عالی ، نه گلی نه بلبلی نه دلبری  و نه هیچی 

و این نشون دهنده  یه  دختر  اصیل  و نجیب است و نه هرزه و هر جایی  مثل هرزه هایی که رسواشون  کردم و  این بانو خیلی عالی جواب این هرزه عوضی رو داده.

و همونطور که در عکس  بالا ملاحظه می کنید پست تبریک تولد رو این هرزه برای کاسین بانو! در تاریخ 13 مرداد گذاشته و تولد خانم  در 15 مرداد هست یعنی دو روز به استقبال میره و در پست قبل نوشتم که برا تولد  زنش یه هفته دیرتر پست می ذاره  و اینجاست که میگن مزن در کسی را تا نزنند درت  را،

وقتی هرزه ای مثل مامیترا تولد زنش یادش بره و تولد زنان و دختران دیگه یادش بمونه هستند کسی یا کسانی که تولد خانم مامیترا رو بهش تبریک بگن

مامیترا می دونست که همچین گندی زده و به بانوی دیگه ایی هم پست تولد گذاشته و اون بانو محل سگ اینو نذاشته و برا اینکه من به وبلاگ سرکار خانم کاسین دسترسی نداشته باشم . در لیست پیوندهای وبلاگش وقتی رو نام کاسین کلیک می کند وبلاگ هرزه معلوم الحال ‌یعنی زن خراب و فاحشه متاهلی بنام دلآرام یا همون سارا وحشی باز می شه 


این همه ترس مامیترا از سرور و سالارش سینا برام خیلی جالب بود 

جناب  مامیترای هرزه عوضی این چه کاری بود؟ یعنی اینقدر ازسرور و سالارت سینا می ترسی،  اونوقت در پست اخیرت نوشتی نمی ترسی

و اما نکته مهم 

بعد از پست قبلی من،  این هرزه آشغال برام 4 تا کامنت گذاشت که نکات قابل تاملی در کامنتای این ملعون هست که بهش اشاره می کنم


نکته اول:  کامنت بالای این هرزه رو دقت بفرمایید در پستی غیر از پست مربوط به خودش برام کامنت گذاشته  و این هم یه نشونه  دیگر  ترس این میمون از من است ، ترس از جواب های آتشین من و رسوا شدن بیشترش.

نکته دوم در باره سارا وحشی که نوشتی در پایان همین پست خواهم پرداخت و خلاصه اش اینه که این بدبخت کلی التماس من کرد که به دیدارش برم و من رد کردم.


نوشتی کسی از من خوشش نمی آد و محلم نمی ذاره، بازدید روزانه وبلاگم خلاف این ادعای شما رو ثابت می کنه

و نکته سوم که خیلی مهم هست  اقرار و اعتراف زشتت به داشتن ارتباط با خانم های نامحرم هست  و خاک بر سرت که ادعای دینداریت گوش فلک رو کر کرده  اونوقت  افتخار می کنی با زنان دیگر در ارتباطی؟!

ای مامیترا  ای  ابله بدبخت سعی کن زنت رو دوست داشته باشی نه زنان دیگر رو  و یادت باشه من در مجازی دنبال عشق و شریک جنسی  نمی گردم چرا؟

چون از اعتماد به نفس کافی برخور دارم و با بانویی نوجوان  و درجه یک (17) سال ازدواج موقت کردم نه مثل تو که دنبال پیرزن های 53 ساله  مثل مریم شیرین ناز  این همه موس موس کنی ، اونم در مجازی و دستتم بهشون نرسه 

 و یادت باشه هم مردان هرزه رو و هم زنان هرزه رو رسوا کردم و می کنم و پست دوم  طیبه تی تی بزودی رونمایی خواهد شد.

در پست قبلی ام  جناب مامیترای آشغال اولین پیامش رو به شرح زیر ارسال نمود  و منم جوابش رو دادم


همونطور که می بینید این هرزه منو تهدید کرد که  با بد کسی در افتادم    و وقتی جواب منو دید ترسید  وعقب نشینی کرد  و نوشت:


نوشته منو هیچ حساب نمی کنه  

اگه حساب نمی کردی که پست نمی ذاشتی و اگه حساب نمی کردی که در کامنت اول تهدیدم نمی کردی

 در یک جمله بهت می گم ای مامیترای هرزه  ای میمون !

تو خیلی خیلی خیلی کوچکتر از اونی هستی که بخوای حتی هوس قد علم کردن در برابر سرور و سالارت سینا رو  داشته باشی.


ای هرزه نوشتی اگه بخوای می تونی  علیه من پست بذاری یک کتاب می شه 

اولا جناب دارنده مدرک  کارشناسی ارشد "بزاری"  غلط هست  ای بی سواد سرور و سالارت بهت یاد می ده که من بعد درست بنویسی یعنی با "ذ" نه "ز"

 ثانیا شما نمی خواد یه کتاب علیه سرور و سالارت بنویسی فقط یه پست بنویس اونم فقط با یه کامنتی که من فساد کرده باشم و یا هرزگی.

و همانطور که ملاحظه کردید سه تا کامنت این بی شرف، در پست های غیر مرتبط به  خودش نوشته شده بود و این عظمت سرور و سالارش سینا رو می رسونه و لا غیر که مثل سگ از من می ترسی ای میمون!

راستی هرزه هایی که قبل تو رسوا کردم هم‌ خیلی سعی کردند علیه من مدرک بیارند اما نتونستند چون من مثل شما هرزه نیستم.

اما در باب چیزی که نوشتید و ادعا کردی  دلارام خانم منو تا شمال کشونده ، هم تو و  هم‌ همه هرزه ها قطعا می دونید که این ادعا واهی هست  اما چون هیچ آتویی از من ندارید مرتب ادعای واهی یه زن فاحشه رو تکرار می کنید. مثل 

یکبار دیگه به دو کامنتی که سارا وحشی به صراحت گفته  منو دعوت کرده و من نپذیرفتم اشاره می کنم هم جهت یادآوری  برای شما و هم بیان عینیات و بدیهیات نه توهمات شما .


یکی در جواب جناب امین سعادت(قندک میرزا) در تاریخ 13 اسفند 1400 نوشته:



و یکی هم  در تاریخ دوم خرداد 1401 در جواب خواننده ی وبلاگش.


  

مامیترای هرزه و حقه باز!

خوندی؟  دلآرام نوشته  من بهش جواب رد دادم  چرا ؟

چون  مرا نیازی به داشتن رابطه با یه فاحشه و کسی که به همسرش خیانت می کنه نیست و دو ر و بر خودم فراوان هست و البته حلال .

 و درین کامنت ها خود دلآرام خانم به صراحت اعتراف کرده نه کس دیگه ایی، اونم توی وبلاگ خودش ! 

پس خودتون را بخریت نزنید ای هرزه ها و  حرفای دلآرام خانم   آفتابیست دلیل آفتاب و هی محملی را تکرار نکنید و در اصلاح رفتارتون بکوشید 

و از این مدرک بهتر می خوای ؟ کسی هم نمی تونه  مدعی شه که کامنتش ساختگی و جعلی هست چون از وبلاگ خودش عکس گرفتم

پس ای ابله بار بردار ای مامیترای هرزه

زبان در کام گیر  و گام در ره خویش بنه و  خود را در پوستین خلق در میانداز  ای میمون

مامیترا و خیانت به همسر

وقتی به وبلاگ جناب احمد خان بابایی معروف به مامیترا ،  یه نگاه اجمالی بندازی شعار عشق و محبت و حتی صحبت از دینداری و اهل بیت رو فراوان می بینی و میگی چه آدم درست و مومنی اما دقیق که میشی  و پست هاش رو کنار هم می ذاری و رفتارش با خوانندگانش می بینی  اونوقته که از این همه ریا و خیانت حالت بهم می خوره.

چون هم به معشوقه هاش  و هم به همسرش خیانت کرده و هم  ریشخند زده به  دین و گفتار اهل بیت و بزرگان.

حرف اول و آخر در ازدواج وفاداری هست و بس

 و حرف اول و آخر دین و اهل بیت   هم راستی و تقوا هست و البته دوری از گناه و خیانت  نکردن به همسر

نه اینکه  مثل احمد خان بابایی  که دم از دین می زند و دم از عشق!

 اما هم به همسر خیانت می کند و هم با دروغگویی و ریاکاری  به  دین جفا می کند.


فقط 6 تا پست با عنوان حرف هایی به لهجه عشق داره اما بجای اینکه با همسرش باشه با زنان و دختران می لاسه که یه نمونه اش رو در پست قبل ملاحظه کردید

و اما شاهکارش لاسیدن با زنی متاهل با نام مریم هست، مریم شیرین ناز مدیر وبلاگ های "بلورین ساغر دل" ، " شمیم عشق" ، و  یکی از دهها نویسنده وبلاگ "انوشا" ، و  یه صفحه رسمی داره در سایت "شعر نو"

من نمی دونم نوشتن 4 تا شعر این همه صفحه  در وبلاگ ها و سایت ها و چند  وبلاگ  جداگانه می خواد چیکار؟ (نقد شعرهاش بماند که معر است و کپی پیست)

 با بررسی هایی که انجام دادم متوجه شدم  مریم خانم معشوقه ی  دهها نفر شده و از همه هم دلبری می کرده  و   در   پروفایل  وبلاگش  آدرس خونه اش رو  نوشته :

 "در دل های  دیگران" 

امیر شعرای بزرگ عرب، جناب آقای احمد شوقی چه زیبا می سراید:


بریم سر کامنت هایی که از وبلاگ مامیترا عکس گرفتم:




چه زیبا از نام خدا و دین مایه می گذارند و من خلاصه کامنت ها رو صدها مورد بود رو آوردم .

 علاقه و البته دلبری این زن به مامیترا به حدی هست که پیام های روزانه ایشان رو به پست تبدیل می کنه و این نوبره




این بانوی پر ریخته (بیچاره داره به پیری می رسه) برا توجیه رفتارش  و برا رد گم کنی می  گه  با کسانی که براش شعری کامنت می ذارن همسرایی می کنه و این فقط یه بهونه است و در واقع داره می لاسه .  نام این زن و دلبری هاش در وبلاگ ها فراوان هست و با بعضی ها خیلی خیلی صمیمی و یا بعبارتی غیر طبیعی رفتار می کنه مثل مامیترا.

رفتاری که فقط دو معشوق با هم دارند   نه دو  خواننده وبلاگ با هم .


کار بجایی می رسه که جناب مامیترا برا تولد این خانم، پست اختصاصی می ذاره 

و از تولد معشوقه حرامش به یک روز بیاد ماندنی یاد می کنه 

به تاریخ بیستم آذر توجه داشته باشید بعدا با این تاریخ کار دارم




وصف یک زن نامحرم که البته شوهر هم داره و مامیترا هم زن داره باید به این صورت باشه؟

و درباره تولدش اینگونه بنویسی؟ و بعد دم از شیعه علی و زهرا می زنید و مسلمانی و روشنفکری؟

ای خاک بر سر هر دوی شما آشغال های عوضی

جناب احمد خان بابایی معروف به مامیترا کجای دین و مذهب گفته واسه زن مردم کیک تولد بگیری و مریم جونش بگی ؟ای آشغال عوضی 

 جناب مامیترا  برا معشوقه اش سنگ تمام می ذاره و معشوقه رو چنان  بوجد میاره که معشوقه نمی تونه باور کنه


 بماند چه می گذرد بین شون

  مریم خانم یا همون مریم شیرین ناز لحظه شماری می کنه تا  برا تولد جناب احمد خان بابایی معروف به مامیترا  تا سنگ تموم بذاره و تلافی کنه.

 30 تیر که جناب مامیترا برا خودش پست تولد می ذاره


 





نه فقط با نام وبلاگ بلورین ساغر دل، با نام "شمیم عشق" هم چندین کامنت میده  و من نمی دونم چه فرقی می کنه 

ابن قطعا روانی هست یعنی کسی متوجه نمی شد این دو وبلاگ برا به انتر هست .

 به زمان های کامنت ها دقت بکنید (مریم خانم یه نفس وسطش می کشیدی)

این همه ذوق زدگی از یه پیرزن بعید هست

 ولی بقول شهریار عزیز که می سراید:


و چه که کنیم که عشق سر پیری سر به رسوایی زند و ایشون  یاد جوانی  می کنه  و عکس دختران جوان با حجاب چادر یا عکس هایی بوسه و لب و آغوش در وبلاگش می ذاشت و طوری وانمود می کنه که دختری 20 ساله است اما با توجه رصد کامنت هاش در وبلاگها مشخص می کنه که سال هاست وبلاگنویسی  می کنه پس نمی تونه دختری 12 ساله باشه و ایشون خودش به ظرافت در صفحه شعرش تولدش رو لو داده


بله 1389 یعنی 1389 هجری قمری نه شمسی و این خانم 53 سالشه نه 12 سالش  و متولد 21 آذر هست 

این تاریخ رو یادتون باشه بعدا باهاش کار دارم 




 جناب مامیترا برا ابزار عشق، اخیرا هم یه پست درباره شگفتی های گل مریم می نویسه .آخه سرکار خانم مریم شیرین ناز علاقه وافر به هر چی که نام "مریم" در اون بکار رفته باشه داره،  ازگل مریم گرفته تا ترانه "جان مریم"  مرحوم محمد نوری خواننده نئو کلاسیک کشورمون که ترانه اش ترانه  وبلاگ "بلورین ساغر دل" بود و هر شعر و نثری هم که  در اون "مریم " باشه مریم خانم غش و ضعف میره و خیلی ها ازین ضعفش سوءاستفاده کردند.


و  عیدی خوبی به مریم خانم می ده  و مریم خانم هم ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مجددا شگفت زده می شن.(یادمون نره هر دو زن و مرد مومنه و مومن هستند)

بعد از اعتراض عده ای از خوانندگان به مامیترا که تو برا دیگران جشن تولد می گیری و حتی خودت پس چرا هیچوقت یاد از همسرت و تولد ایشون نمی کنی که  جناب مامیترا بر اینکه به حرف و حدیث خاتمه بده برا همسرش پست تولد می ذاره



خب بریم سراغ تاریخ هایی که در بالا ذکر کردم

 جناب مامیترا شما تولد همسر رو  با چند روز تاخیر تبریک می گی و اما تولد پبرزنی رو یه  روز جلوتر از تولدش یعنی شب تولدش یعنی همسر پر و معشوقه ها سر؟ 

آخه أشغال عوضی تو تولد زن خودت یادت میره اونوقت برا زن مردم پست میذاری و از اون به یه روز بیاد ماندنی یاد می کنی؟ و یادت نمی ره؟

تف توی  غیرت نداشته ات و خاک بر سر هر دوتون فاحشه های آشغال


با  گذاشتن این پست ها که نشونه خیانت به همسرش هست  و هشدا ر من به رسوا کردن این فرد، جناب مامیترا نوشته دیگه پست نمی ذاره و سرکار خانم بلورین ساغر دل هم از هردو  وبلاگش خداحافظی می کنه و پست هاش رو می بنده اما  جالبه که نظراتش در وبلاگ :" بلورین ساغر دل" فعال می ذاره و  خودش هم  با نام "یه بنده خدا" در وبلاگ ها دلبری می کنه و کامنت می ذاره  و دیگران هم براش کامنت میذارند و هماهنگی برا دیدار با زن فاحشه و جنده ی پیر! 

 آخه این زن هرزه نمی تونه تحمل کنه که مورد عنایت دیگران قرار نگیره. 

مریم شیرین ناز مثل سگ ماده ای هست که همیشه چند سگ نر دنبالش می دوند تا به کام دل برسند

بله  این خانم 53 ساله  یاد جوانی کرده ایرادی نداره اما  ایکاش با همسرش یعنی  معشوقه واقعی اش بود نه اینکه شوهر دزدی کنه و یا با  مردان دیگر بلاسه

 جناب مامیترای آشغال!

من مثل شما پست نیستم که برم با نام دیگری و در وبلاگ کسی کامنت بذارم من مردم و  راحت و محکم حرفم رو می زنم و مثل تو ترسو نیستم